Pages

صفحات

رویا طلوعی، فعال زنان و حقوق بشر: در برابر حمله به نیروهای کرد سکوت نکنیم

در دو هفته گذشته، نیروهای نظامی ایران حضور گسترده‏ای در منطقه مرزی ایران و عراق در منطقه کردستان، داشته‏اند و از طریق توپخانه منطقه کردستان عراق را زیر آتش گرفته‏ اند. ما از یک طرف با سکوت دولت عراق مواجهیم و از سوی دیگر با سکوت جامعه‏ی جهانی. به‏نظر شما دلیل این سکوت چیست؟

رویا طلوعی: در ارتباط با سکوت دولت عراق، یادم می‏آید وقتی بازداشت شده بودم، بازجویم یک‏بار به من گفت: «دل‌تان به آمریکا خوش است؟ آمریکا عراق را تصرف کرد و پول خرج کرد برای ما.» متأسفانه مصادیقی از این صحبت را گاهی می‏توان دید. مثلاً در انتخابات اخیرعراق، ایاد علاوی، رأی بیشتری آورد و انتخاب شد، اما در نهایت پس از ۹ ماه تعلل، نوری المالکی، با همکاری ایران توانست دولت تشکیل بدهد اگرچه برنده انتخابات نبود.

ایران به هرنحوی در مسائل عراق دست‏اندازی می‏کند و فکر می‏کند با توجه به این‏که نیروهای آمریکایی به‏زودی از عراق خارج خواهند شد، فرصت مناسبی پیش آمده است برای این‏که منطقه را کاملاً در تسلط خودشان دربیاورند.

یادتان باشد پیش از این حمله علیه نیروهای پژاک، حمله‏ای هم به قرارگاه اشرف در خاک عراق صورت گرفت. الان این بحث مطرح است که مجاهدین قرار است شهر اشرف را تخلیه کنند و از عراق خارج شوند. من فکر می‏کنم برنامه ایران این است که در کل عراق را از هر نیروی اپوزیسیون علیه خودش پاکسازی کند و به عنوان یک قدرت مسلط در آن‏جا مطرح باشد.

در این ارتباط، نیروی پژاک در میان نیروهای کرد، بزرگ‏ترین دشمن ایران محسوب می‏شود و در عین حال، مسئله فقط نیروهای پژاک نیستند. نگرانی ما فعالان حقوق بشر از این است که در این میان عده زیادی غیر نظامی آواره و قربانی می‏شوند و این خیلی دردناک است.

چرا جامعه جهانی راجع به این موضوع سکوت کرده است؟

این حمله در طی چندروز اخیر صورت گرفته و هنوز تازه است. در ارتباط با جوامع غربی هم معمولاً باید نوعی حساسیت رسانه‏ای ایجاد بشود تا آن‏ها توجه کنند. فکر می‏کنم مسائل دیگری برای‏شان مهم‏تر است. در این‏گونه موارد متاسفانه وقتی سطح کشتارها بالا می‏رود یا فاجعه خیلی عمده می‏شود، یواش یواش افکار حساس می‏شود.

البته مقالاتی در واشنگتن تایمز، واشنگتن پست و ... نوشته شده است، ولی من با چنین مقالاتی مشکل دارم، چون فکر می‏کنم یک‏سویه نوشته می‏شوند و نظر کردها در آن منعکس نمی‏شود.

نقش خودتان به عنوان فعال حقوق بشر و دیگران را در این زمینه چگونه می‏بینید؟ به این اشاره کردید که مدافعان حقوق بشر باید فعال‏تر بشوند. چرا این فعالیت‏ها انجام نمی‏شود و هربار اتفاقی در کردستان عراق، ترکیه و یا ایران می‏افتد، هم در جامعه ایران، بین روشنفکران ایرانی و فعالان حقوق بشر ایران و هم در جاهای دیگر، با نوعی سکوت مواجه هستیم؟

البته سکوت کامل نبوده است و حداقل در این مورد اخیر، بلافاصله یک روز بعد از اتفاقی که افتاد، حدود ۶۰ تن از زنان کردستان بیانیه‏ای تهیه و جنگ را محکوم کردیم. این بیانیه در «گویانیوز» منتشر شده است و شمار زیادی از آقایان هم به عنوان پشتیبان و حامی، بیانیه‏ ما را امضا کرده‏اند.

رویا طلوعی: ما مخالف جنگ هستیم و معتقدیم که ملت کرد هیچ‏وقت خواهان جنگ نبوده است. ما خواهان آن هستیم که حقوق‏مان، آن‏چه حقوق انسانی‏مان است، اعاده بشود و معتقدیم که جنگ یاری‏دهنده نیست.

ما مخالف جنگ هستیم و معتقدیم که ملت کرد هیچ‏وقت خواهان جنگ نبوده است. ما خواهان آن هستیم که حقوق‏مان، آن‏چه حقوق انسانی‏مان است، اعاده بشود و معتقدیم که جنگ یاری‏دهنده نیست.

ما حتی در بیانیه‏مان اشاره کرده‏ایم که الان در کردستان ترکیه، خودمختاری دمکراتیک اعلام شده است و بانویی مانند لیلا زانا و دیگر پارلمانتاریست‏های شجاع‏شان دوباره به پارلمان برگشته‏اند. آن‏ها برای رسیدن به حقوق‏شان راه‏های دمکراتیک را امتحان می‏کنند. کردستان عراق هم یک منطقه فدرال است.

با همه مشکلات و کاستی‏‏ها، به‏هرحال کردها خودشان دارند منطقه‏ را اداره می‏کنند و کردهای سوریه هم همراه با ملت سوریه، برای سرنگونی رژیم سوریه و مسلماً دستیابی به حقوق‏شان در آینده، به‏پا خواسته‏اند.

در چنین شرایطی، متاسفانه می‏بینیم که ایران برمی‏گردد به یک روش ارتجاعی و شروع می‏کند به آتش‏افروزی و جنگ در منطقه. ما چنین روشی را به هیچ‏ عنوان قبول نداریم. نه اعدام فرزندان‏مان و نه جنگ‏افروزی‏ها، به هیچ‏وجه به مسئله کرد، نه تنها کمک نمی‏کند، نه‌تنها سرکوبش نمی‏کند، بلکه آتش خشم او را شعله‏ورتر، راه‏حل‏ها را مشکل‏تر و کینه‏ها را بیشتر می‏کند.

وقتی جنگ است، از طرفی فرزندان ما کشته می‏شوند و از طرف دیگر نیروهای ایران. خب نیروهای ایران هم متعلق به همین ملت‏اند. سربازهایی که به این منطقه فرستاده می‏شوند و ناچارند به دستور جمهوری اسلامی در آن‏جا بجنگند، جان‏شان را از دست می‏دهند و این‏ها همه باعث کینه و نفرت می‏شود. در حالی‏که نباید این‏طور باشد. حقوق اصلی یک ملت باید به رسمیت شناخته شود.

واکنش‏هایی که به این موضوع نشان داده می‏شود، گستردگی بسیار کمی دارد. حتی اگر به شبکه‏های اجتماعی اینترنتی و یا سایت‏های مختلف نگاه کنید، به صورت خیلی گذرا به این موضوع پرداخته‌اند. فکر نمی‏کنید بسیاری از فعالان حقوق بشر نمی‏دانند چه موضعی در قبال کردستان بگیرند؟

اتفاقاً شما به یک درد تاریخی اشاره کردید. یعنی دست روی یک نکته دردناک گذاشتید! متأسفانه حداقل ۳۳ سال است که یک سوءتفاهم عمیق (که به رژیم پهلوی نیز برمی‏گردد) بین کردها و سایر ایرانیان وجود دارد.

کردها گله‏مند‏ند از این‏که در تمام طول مبارزات‏شان تنها گذاشته شده‏اند، حمایت نمی‏شوند و نادیده گرفته می‏‏شوند. مثلاً اعتصاب غذای اخیر و موارد دیگر با سکوت مواجه می‏شود.

از طرف دیگر، بقیه هم‏وطنان‏مان هم سوءتفاهم‏ها و شک‏ها و گمان‏های نادرست نسبت به کردها دارند. در طول این ۳۳ سال، کل تریبون‏ها در اختیار حاکمیت بوده و هرجور که دلش خواسته القاء کرده و هرجور که دل‏اش خواسته، مغزها را شست‏وشو داده است.

زدودن این سوءتفاهم‌ها واقعاً زمان می‏خواهد و این‏که طرفین بتوانند با هم گفت‏وگو و تبادل نظر داشته باشند. این خیلی مهم است که فعالان حقوق بشر واقعاً به حقوق بشر فکر کنند و بشر برای‏شان درجه‏بندی نشود و مثلاً به محض این‏که به کردها رسید، بگویند چون حاکمیت سال‏ها به ما گفته که این‏ها تجزیه‏طلب‏اند، جنایتکارند و ... بنابراین، شامل آنها نمی‏شود. این دید خیلی غلط است. ما باید همه به آن‏چه در ایران برای هر ایرانی و هر نوع ملیتی در ایران دارد اتفاق می‏افتد، حساس باشیم. من فکر می‏کنم رفع این سوءتفاهم‏ها کار زمان‏بری است.

از طرف دیگر، حرکاتی دارد انجام می‏شود. بعضی‌ها کردها را نادیده می‌گرفتند یا سوءتفاهم‏های عمیقی با کردها دارند و هیچ‏جوری دل‏شان نسبت به آن‏ها پاک نمی‏شود و عده‌ای هم فقط از یک کانال خاص و با یک حالت دین خاص به کردها نگاه می‏کنند و بازهم واقعیت همه کردها را نمی‏بینند.

همه این‏ها اشکال دارد و راجع به این چیزها باید واقعاً کار شود. لازم است بین فعالان تفاهم ایجاد شود و در مورد این مسائل بحث و گفت‏وگو صورت بگیرد.

چه قدم‏هایی تاکنون برداشته شده است برای این‏که ابهام‏زدایی شود و سوءتفاهم‏ها کمتر بشود؟

می‏توانم بگویم که در دنیای مجازی قدم‏هایی برداشته شده است. در دنیای واقعی سانسور و فشارها بسیار زیادتر است و امکان تبادل کمتر است، اما در دنیای مجازی مقالاتی نوشته و گفت‏وگوهایی بین طرفین ایجاد می‏شود. هرچند کم است و اثرگذاری لازم را هنوز ندارد.

در دنیای واقعی هم تا زمانی که دوره اصلاحات بود و فضا کمی بازتر بود، با همه نقد‏هایی که به آن دوره وارد است، امکان تبادل و ارتباطات بین کنشگران مختلف اجتماعی باز فراهم‏تر بود.

وضعیت اطلاع‏رسانی از منطقه کردستان را چگونه می‏بینید؟

تا زمانی که «سازمان حقوق بشر کردستان» فعال بود، به عنوان یک نهاد کاملاً قابل اعتماد شناخته شده بود و به گستردگی می‏توانست مسائل آن‏جا را انعکاس بدهد و در دوره‏ای بسیار شکوفا عمل کرد. متأسفانه با بازداشت یکی از رهبران مدنی کردستان، آقای محمد صدیق کبودوند، فعالیت‏های این سازمان هم بنا به دلایلی، رو به افول گذاشت.

در حال حاضر هم بعضی‏ گروه‏های مختلف یا بعضی از افراد، سعی می‏کنند مسائل منطقه را انعکاس بدهند، اما مسئله این است که آن‏چه از این کانال‏ها پخش می‏شود، حتماً در سایت‏های فارسی زبان مورد توجه قرار نمی‏گیرد و به آن گستردگی انعکاس داده نمی‏شود. نوعی سانسور و نادیده‏ گرفتن را هم گاهی از این طرف می‏بینیم.

البته من همه را متهم نمی‏کنم. مثلاً خود من سایت‏های مشخصی را انتخاب کرده‏ام و در آن‏ها قلم می‏زنم.

نقش خبرنگاری یا گزارشگری شهروندی را در کردستان چگونه می‏بینید؟در ابتدای گفت‏وگو، به حمله به اردوگاه اشرف اشاره کردید. در این مورد، هنوز چند ساعتی از حمله‏ نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف نگذشته بود که کلی فیلم راجع به آن پخش شد. ولی روزانه اتفاق‏های خیلی زیادی به‏طور روزمره در کردستان می‏افتد، اما فیلم، تصویر و یا خبری از آن منطقه پخش نمی‏شود.

می‏تواند این مورد هم باشد. من قبول دارم که «هر شهروندی یک رسانه»، هنوز در آن‏جا کاملاً جا نیافتاده است. در عین حال، این نکته هم را در نظر بگیریم که اینترنتی که در شهرهای کردستان برقرار است، همان اینترنت پرسرعت و مناسب تهران لزوماً نیست.

نکته دیگری هست که در آخر گفت‏وگو بخواهید به آن اشاره کنید؟

من فقط درخواستم این است که در مورد حمله اخیری که به نیروهای اپوزیسیون کرد ایرانی می‏شود، سکوت نکنیم. به نظر من، هیچ ایرانی‏ای نباید در این مورد سکوت کند و چسباندن مارک تروریست به فرزندان مبارز ما، کار بسیار اشتباهی است. رژیمی که خودش سرچشمه تروریسم و حامی مالی آن است، از این القاب استفاده می‏کند، برای حق‏طلبی ما.

من اصلاً راجع به سران احزاب و گروه‏ها صحبت نمی‏کنم، من به افرادی کار دارم که خالصانه جان‏شان را کف دست‏شان گذاشته‏اند و هیچ راه دیگری برای مبارزه نداشتند. در داخل، همه‏ فضاها بسته شده و این افراد جان‏شان را کف دست گذاشته‏اند و خالصانه درخواست احقاق حقوق ملی‏شان را دارند. این بچه‏ها انسان‏های پاکی هستند، آن‏ها تروریست نیستند.

ما نباید پیرو سوءتفاهم‌های دسته‌بندی‌ها و منافع حزبی باشیم که حکومت تلقین می‌کند. باید درک کنیم که ...

درواقع ما باید در دسته‏بندی‏ها و منافع حزبی و گروهی، یا سوءتفاهم‌های حکومتی نیفتیم و درک کنیم که فرزندان مبارز ما واقعاً احتیاج به کمک دارند. آن‏ها را بفهمیم و ببینیم چه می‏خواهند. این دخترهایی که الان به قندیل رفته‏اند و در آن‏جا دارند مبارزه می‏کنند، دخترانی هستند مانند ما و شما و یا فرزندان ما. این‏ها هیچ‏کدام نه تروریست بوده‏اند و نه تروریست به دنیا آمده‏اند، لطفاَ آن‏ها را نادیده نگیرید، ببینید چه می‏گویند و چه می‏خواهند.

شما راجع به جوان‏هایی مانند ما صحبت می‏کنید که اسلحه به دست گرفته‏اند و وارد یک مبارزه شده‏اند. آن‏ها برای من- یک جوان ایرانی که در پایتخت ایران بزرگ شده‏ام- کاملاً غیر محسوس و دور هستند. چه راهکارهایی را فعالان حقوق بشر و فعالان کرد در کردستان در نظر دارند که این فاصله را بین یک جوان ایرانی- که می‏خواهد بدون خشونت تغییری در جامعه ایجاد کند- با جوان کردی- که در کوهستان‏ها اسلحه به دست گرفته است - کم کند؟

البته من از طرف همه فعالان اجتماعی نمی‏توانم حرف بزنم و آن‏چه را که به نظر خودم می‏رسد، مطرح می‏کنم. ولی این مسئله را در نظر بگیرید که شرایط زندگی در پایتخت و شهرهای دیگر با شرایط زندگی در کردستان محروم، زمین تا آسمان متفاوت است.

البته هرکدام از گروه‏ها و احزاب کردی برای خودشان تلویزیون‏های ماهواره‏ای دارند و برنامه‏هایی پخش می‏کنند که اگر هموطنان ما مایل باشند، می‏توانند به آن‏ها دسترسی داشته باشند و این برنامه‏ها را نگاه کنند و با آن‏ها آشنا شوند.

این بخش سیاسی مسئله است. از دید حقوق بشری، ما فعالان حقوق بشر فقط از راه ارتباط‏‌گیری با بقیه فعالین حقوق بشر و قلم زدن و تبادل فکر است که می‏توانیم این فاصله‏ها را کمتر کنیم. در حال حاضر، چیزی بیش از این به نظر من نمی‏رسد، جز اضافه کردن این ارتباطات و همدیگر را فهمیدن.

رادیو زمانه