بیست‌وسوم شهریور، سالروز شهادت شیخ محمد خیابانی

شیخ محمد خیابانیشیخ‌محمد خیابانی فرزند راستین انقلاب مشروطیت ایران و از مجاهدان صفوف مقدم جنبش تبریز تحت فرماندهی سردارملی ستارخان بود.
خیابانی در دوره‌ دوم مجلس شورای ملی، نماینده‌ مردم تبریز در مجلس شده بود و در این سنگر با وطن‌فروشیهای دربار و ایادی استعمار و گسترش دیکتاتوری و سرکوب آزادیها به‌مخالفت برخاست.
دولت وقت در نگرانی از گسترش این مبارزات، مجلس را به‌زور سرنیزه بست. اما خیابانی مرعوب دشمن نشد. این شیربیدار و هشیار جنبش مشروطه و خلف راستین سردارملی، چهارده‌سال پس‌از استقرار دولت مشروطه، وقتی آزادی و حاکمیت مردمی را درخطر دید، بار دیگر به ‌تبریز رفت و در آنجا هدایت قیام خلق قهرمان تبریز را به‌عهده گرفت و سرانجام در مقاومتی قهرمانانه، خون خود را فدیه آزادی ایران نمود.
برای آشنایی با شرایطی که قیام شیخ‌محمد خیابانی در بستر آن روی داد، مرور کوتاهی به‌تحولات آن‌دوران می‌کنیم:
در روزهای جنگ اول جهانی (از۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) به‌رغم این‌که مستوفی‌الممالک نخست‌وزیر وقت، بیطرفی ایران را اعلام کرده بود، اما کشور توسط نیروهای متفقین اشغال شد. درچنین شرایطی، علاوه‌بر دولتهای استعمارگر انگلیس و روسیه تزاری، آلمانها و دولت عثمانی و برخی دیگر از دولتها نیز مداخله در امور ایران را آغاز کرده بودند.
درچنین اوضاع و احوالی که هرکدام ازکشورهای استعماری سعی می‌کردند دولت ایران را تابع خود کنند، امپراطوری روسیه تزاری دراثر انقلاب فوریه ۱۹۱۷ سقوط کرد و سپس با انقلاب سوسیالیستی اکتبر ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ شمسی) بساط این امپراطوری به‌طور کامل برچیده شد و حاکمیت روسیه تبدیل به‌ حکومت شوروی گردید.
دولت شوروی از دی‌ماه ۱۲۹۶ (ژانویه ۱۹۱۸) ارتش قبلی روسیه تزاری را ازایران فراخواند، تمامی امتیازها و قراردادها و موافقت‌نامه‌های محرمانه‌یی‌که بین دولت تزاری و ایران بسته شده بود را به‌طور یک‌جانبه لغو کرد. همچنین طی یادداشتی، بی‌اعتباری قرارداد تقسیم ایران (بین‌ انگلیس و روسیه) را اعلام نمود.
درچنین شرایطی استعمار انگلیس از غیبت رقیب خود یعنی روسیه تزاری در ایران سود جست و به‌فکر تسلط بر سراسر خاک ایران افتاد.
انگلستان، بااستفاده از نفوذش درحاکمیت، یکی از سرسپردگان بدنام خود به‌نام وثوق‌الدوله را به‌ نخست‌وزیری رساند. مهمترین کاری که وثوق‌الدوله درجهت منافع انگلستان انجام داد بستن یک قرارداد اسارت‌بار با دولت انگلیس بود که به ‌قرارداد ننگین ۱۹۱۹ معروف است.
برمبنای این قرارداد، کشور ما عملاً به‌صورت تحت‌الحمایه انگلستان درمی‌آمد، و «کنترل و نظارت بر دارایی و ارتش ایران» به‌طور کامل دراختیار انگلستان قرار می‌گرفت.
دولت استعماری آن‌زمان انگلیس آنقدر در این سلطه‌جویی و غارت خودش عجله داشت که اجرای مفاد این قرارداد ننگین را پیش‌از آن‌که در مجلس شورای ملی به‌تصویب برسد، به‌طور یک‌جانبه شروع کرد. اما برخلاف دولت بی کفایت ایران که تمامی خواسته‌های استعمارگران را برآورده می‌کرد، مردم ایران با موج پرتوانی ازخروش و اعتراض به‌مقابله با این قرارداد ننگین برخاستند و سرانجام ‌آن‌را‌به‌شکست کشانده و موجب سقوط عامل سرسپرده انگلیس یعنی وثوق‌الدوله شدند.


یکی از کانونهای پرقدرت مخالفت با وثوق‌الدوله و خیانتها و وطن‌فروشیهای این دولت، قیام خیابانی در۱۲۹۹ شمسی (۱۹۲۰میلادی) در آذربایجان بود.
همچنان‌که پیش‌ازاین اشاره کردیم، شیخ‌محمد خیابانی در مجلس دوم در برابر سازشکاری و کرنشهای دولت وقت در برابر دربار تزار روسیه به‌مخالفت برخاست وبا یاری همفکرانش که از دموکراتها بودند دست به‌افشاگریهای مؤثری علیه دخالتهای روسیه تزاری زد. تا آن‌جا که دولت وقت و ناصرالملک، نایب‌السلطنه احمدشاه که اولتیماتوم روسیه را پذیرفته بودند ناگزیر شدند برای جلوگیری از اقدامات خیابانی در مجلس، به‌زور سرنیزه مجلس را تعطیل کنند.
خیابانی بعداز بسته‌شدن مجلس، در سبزه‌میدان تهران در میتینگی در مخالفت با اولتیماتوم و بسته‌شدن مجلس، علیه دولت و استعمار روسیه سخنرانی تندی ایراد کرد. به‌همین‌دلیل، عوامل ارتجاع و دربار و مزدوران سفارت روسیه تزاری درپی دستگیری خیابانی بودند و او تا مدتی در تهران به‌ زندگی مخفی روی آورد.
پس‌از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ درروسیه و سقوط خاندان استبدادی رمانف، و رهاشدن قسمتهای شمالی ایران از نفوذ روسیه تزاری، ‌خیابانی و دوستانش در فروردین ۱۲۹۶ فرقه دموکرات را در تبریز تشکیل دادند. و نشریه‌یی به‌نام تجدد منتشر کردند. در آذرماه ۱۲۹۶ خیابانی با برپایی میتینگی به‌انتخاب وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه و امین‌الملک درکابینه عین‌الدوله اعتراض کرد و اعلام کرد که: مردم تبریز تازمانی که کابینه‌یی کامل‌الصلاح و مورد اعتماد مردم درحکومت ایران تشکیل نشود اوامر دولت مرکز را پیروی نخواهند کرد. دراثر اعتراضهای پیاپی مردم تبریز، کابینه عین‌الدوله مجبور به ‌استعفا شد و کابینه مستوفی‌الممالک که مورد اعتماد دموکراتها بود روی کار آمد.





درماههای آخر جنگ جهانی اول که دولت عثمانی برای تصرف آذربایجان و تاراج انبارهای گندم به‌ آذربایجان حمله کرد و کشتار به‌راه انداخت، اعتراضات خیابانی به‌این کشتار و غارت عثمانیها باعث شد که او و دوتن از همفکرانش به ‌ارومیه تبعید شوند.
اما با شکست آلمان درجنگ جهانی و خروج عثمانیها از ایران، ‌و برگزاری انتخابات مجلس چهارم، در سال ۱۲۹۸، ‌خیابانی به‌رغم تلاشهای وثوق‌الدوله رأی اول را در تبریز به‌دست آورد و به‌نمایندگی مجلس برگزیده شد.
خیابانی همچنین در تبریز به‌عنوان رئیس کمیته فرقه دموکرات محلی تبریز برگزیده شد وفعالیتهای خود را با میتینگها و سخنرانیهایی علیه دخالتهای انگلیس و اقدامات وطن‌فروشانه وثوق‌الدوله ادامه ‌داد.
در شانزدهم فروردین۱۲۹۹، درگیری خیابانی و دموکراتها با عوامل دولت حاکم به‌ یک قیام در تبریز منجر شد. ماجرا از این‌قرار بود که اداره نظمیه تبریز یکی از طرفداران دموکراتها را به‌جرم پخش اعلامیه دستگیر کرد. مردم تبریز او را نجات داده و به ‌ساختمان تجدد که پایگاه دموکراتها بود بردند‌. اداره نظمیه، پایگاه دموکراتها را محاصره کرد و به‌این‌ترتیب جنبش و قیامی به‌رهبری شیخ‌محمد خیابانی شهر تبریز را فراگرفت‌. جنبشی که یاد روزهای قیام مشروطیت و دلاوریهای ستارخان را در دلهای مردم ایران زنده کرد. نظمیه تبریز به‌منظور سرکوبی و ازمیان‌برداشتن شیخ‌محمد خیابانی و یارانش، پایگاه آنها را محاصره کرد. اما مردم تبریز به‌حمایت از فرزندان مجاهد و رهبران آگاه و دلیر خود برخاستند و نیروهای مسلح ارتجاع را عقب راندند و شهر به‌دست دموکراتها افتاد. به‌این‌ترتیب قیام تبریز پس‌از دو روز به‌پیروزی رسید.
خیابانی در سخنرانی خود در روز 6 اردیبهشت ۱۲۹۹ اعلام کرد که ازاین‌پس نام آذربایجان به ‌آزادی‌ستان تبدیل می‌شود. این نام‌گذاری نشان اعتقاد خیابانی به تمامیت ایران و نشانه میهن‌دوستی اوبود.

کسروی درکتاب تاریخ 18ساله آذربایجان علت این نام‌گذاری را چنین نوشته ‌است:
«در این هنگام، نام آذربایجان یک دشواری پیدا کرده ‌بود. زیرا پس‌از به‌هم‌خوردن امپراطوری روس، ترکی‌زبانان قفقاز در باکو و در آن پیرامونها جمهوری کوچکی پدید آورده و ‌آن‌را‌ جمهوری آذربایجان نامیده‌ بودند.‌ ... اما آذربایجانیان ایران که به‌چنان یگانگی خرسندی نداشته و از ایرانیگری چشم‌پوشی نمی‌خواستند‌ ... می‌گفتند بهتر است ما نام استان خود را دیگر گردانیم‌. همان پیشنهاد آزادی‌ستان از این‌راه بوده ‌است».

وثوق‌الدوله برای خاموش‌کردن شور آزادیخواهی تبریز، عین‌الدوله را به‌عنوان والی آذربایجان به ‌تبریز روانه کرد. اما خیابانی با بی‌اعتنایی به ‌ورود او به‌عنوان والی آذربایجان، اعلام کرد عمارتی که ویژه اقامت ولیعهد بوده و اکنون عین‌الدوله در آن اقامت یافته می‌بایست تخلیه و به‌مرکز فعالیت دولت ملی تبدیل شود. عین‌الدوله که فضا را برای مخالفت با خیابانی مناسب نمی‌دید مجبور به ‌ترک تبریز و رفتن به‌سوی تهران شد.
شیخ‌محمد خیابانی باجدیت، خواستار تسلیح مردم بود و پیروزی قیام مردمی را تنها در گرو یک نیروی مسلح حافظ دستاوردهای قیام می‌دید. اما با کارشکنیها و مخالفتهای سازشکاران و سست‌عنصرهایی که درجریان قیام مردم تبریز به‌دنبال منافع طبقاتی خود بودند روبه‌رو شد و به‌تشکیل یک نیروی مسلح سازمان‌یافته توفیق نیافت. به‌این‌دلیل هنگامی‌که پس‌از سقوط کابینه وثوق‌الدوله، مشیرالدوله روی کار آمد و مخبرالسلطنه را از طرف دولت به‌عنوان والی آذربایجان به ‌تبریز فرستاد او توانست باتبانی و خیانت نیروی قزاقخانه تبریز سرانجام در 23شهریور۱۲۹۹، محاصره آزادیخواهان تبریز را به‌اجرا درآورد و برمواضع دموکراتها مسلط شود و قیام خیابانی را به‌زانو درآورده و محل استقرار شیخ‌محمد خیابانی را به‌محاصره درآورده این شیر دلاور تبریز را پس‌از چندساعت نبرد به‌شهادت برساند.

در آخرین لحظات جنگ و گریز، هنگامی‌که خیابانی در خانه‌یی پناه گرفته بود، از او خواستند که اجازه بدهد برای او از مخبرالسلطنه تأمین بخواهند.‌اما این مجاهد قهرمان و ادامه‌دهنده راه ستارخان که برای احیای دستاوردهای مشروطیت و دفاع از آزادی و استقلال ایران دمی از مجاهدت باز نایستاده بود، پاسخ داد:

«من کشته‌شدن را به‌تسلیم ترجیح می‌دهم. من پیش دشمن زانو برزمین نمی‌زنم. من فرزند انقلاب مشروطیت ایرانم. انقلاب خلق هرگز خاموش نخواهد ماند ”.


بخشهایی از آخرین نطق خیابانی در تبریز:

یک ملت شرافتمند هرگز نمی‌تواند به ‌ذلت اسارت و بندگی و محرومیت از استقلال تن در‌دهد. زیرا بالاتر از منافع شخصی، بالاتر از منافع مادی، پاره‌یی قضایای معنوی عمومی است که باید محفوظ و محترم بمانند. ملت حق دارد حقوق خود را مطالبه کند و درصور‌تی‌که حق او را تسلیم ننمایند، عصیان و تمرد کرده و در مقام جنگ و جدال برآمده، حقوق خود را تحصیل کند.
یک حصه ملت و بخصوص تجار، طالب امنیت و آسایش هستند و هرگز فکر نمی‌کنند که خود ملت، اکثریت اصناف و طبقات آن در تحت چگونه فشارها گرفتار آمده‌اند. از خود تجار باید پرسید‌ که هرگاه نظمیه نبود، برای وصول طلبهای خود چه می‌کردند؟ آیا غیر از این است که برای وصول 5تومان طلب خود با همقطاران خود طرف شده، پس‌از کشمکش زیاد یا شاید به‌دستیاری چوب و چماق، حقوق خود را تحصیل می‌نمودند و برای حفظ منافع خود مجبور می‌شدند که نوکرها و مستخدمین خود را مسلح کرده، همیشه برای مبارزه و مشاجره حاضر و آماده باشند.
حالا وقتی که برای دفاع از حقوق ملت، لزوم اقدامات جنگی حس می‌گردد، تجار می‌گویند مبادا مصادماتی به‌عمل آمده و ضرر و نقصانی بر عایدات ما وارد شود؟! اما ملتی که برای حفظ شرافت خود راضی به‌مرگ نباشد و در موقعی که محافظه حقوق او مرگ او را تقاضا می‌نماید او بخواهد به‌رغم تکالیف اساسی خود هرچه باداباد، زنده بماند؟ آینده یک چنین ملتی در خطر است. هرگاه ما صمیمت و غیرت داریم و من امیدوارم که حتی لاقیدها نیز غیرت دارند، باید حقوق خود را نگه‌داشته و نگذاریم دیگران در مقابل حاکمیت ملت اظهار وجود کند.
منافع شخصی قربانی منافع عمومی، این است شعار ما!
تبریز می‌خواهد حاکمیت به‌دست ملت باشد. تمام ایران فعلاً به‌زبان حال خود این تقاضا را می‌نماید. هرگاه تهران از قبول این نظریه سرپیچی کند، ما با اصول «رادیکالیسم»، ایران را تجدیدبنا خواهیم کرد. ما می‌گوییم، حاکمیت دموکراسی باید در سراسر ایران جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند. برای مدافعه این حق، آخرین مرحله ، مردن است و مردن در این‌راه را، ما به‌ زندگی بیشرفانه ترجیح می‌دهیم.


مزار خیابانی شهید اکنون در یکی از مدارس قدیمی تبریز، میعادگاه عاشقان آزادی و استقلال ایران است.