گردهمايی در کنگره آمريکا، سخنرانيهای نمايندگان، محققان و حقوقدنان، خروج مجاهدين از ليست و سياست در قبال ايران
دکتر ايوان ساشا شيهان:
صبح به خير خانمها و آقايان، به کنگره ايالات متحده خوش آمديد، خوش آمديد به ساختمان اداری ريبرن خوش آمديد.
نام من دکتر ايوان ساشا شيهان است و استاد روابط عمومی و بين المللی در دانشگاه بالتيمور هستم. اما مهمتر اين که من يکی از حاميان قديمی و ا ز دوستان اپوزيسيون ايران و يک مؤمن واقعی به سازمان مجاهدين خلق ايران هستم.
شما در اين لحظات سرنوشت ساز در تاريخ، شفافيت، اراده و انگيزه برای به ارمغان آوردن در تغيير دموکراتيک در تهران را داريد و من فکر می کنم شما اين کار را می کنيد. دوستان، من بسيار هيجان زده هستم که به اين مناسبت سرنوشت ساز با شما باشم. پس از پانزده سال، صدها تظاهرات و پس از گرفتن حمايت دو حزبی از اعضای کنگره، نامزدهای انتخابات رياست جمهوری، نمايندگان مجلس در سراسر جهان و حتی چند تن از دانشگاهيان برجسته، وزير کلينتون در نهايت پس از پانزده سال برچسب سازمان مجاهدين خلق را برداشت و با اين کار، مجاهدين خلق را دوباره به عنوان يک سازمان مشروع سياسی و جايگزين آخوندها نشان داد.
خروج از ليست يک فاز جديد تعيين کننده در روابط ايران و ايالات متحده است. و حذف سازمان مجاهدين خلق از ليست روشن ترين نشانه تا به امروز است که استراتژی تعامل ديپلوماتيک بی پايان و تسليم، تمام شده است.
با اعتماد به نفس مطلق می توانم به شما بگويم که آينده روشن است. انتخاب روشن است و تغيير رژيم از درون در افق است. و من نيز مثل شما مشتاقانه منتظر روزی در آينده ای نه چندان دور هستم، يک ايران آزاد و صلح جو به وجود بياوريم و مشخصاً مشتاقانه منتظر روزی هستم که شما بتوانيد در تهران ميزبان من باشيد.
دوستان، در حالی که ما صحبت می کنيم، سران سنگدل رژيم تهران بر روی زمين به طور فزاينده يی لرزان هستند. عامه مردم در ايران عصبانی و بی قرار هستند و حق دارند که باشند. پول آنها در سقوط آزاد است. بنابراين، اصلاً جای تعجب نيست که ايرانيان می پرسند آيا راه بهتری وجود ندارد؟
خوب راه بهتری وجود دارد و آن در برنامه سازمان مجاهدين خلق ايران و تبيين شده در طرح ده ماده ای ارائه شده توسط خانم مريم رجوی، رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت نشان داده شده است:
حقوق بشر، برابری زن و مرد، جدايی دين و دولت، آزادی بيان، روابط مثبت با جهان و يک ايران غيراتمی است. اين فقط يک سند نيست. اين فقط يک طرح نيست. اينها فقط حرف نيست. اينها دوستان من آينده است.
مبارزه چند ده ساله پيگيرانه مجاهدين خلق برای دموکراسی، حقوق بشر و آزادی است. و در نهايت برای آنچه که هست دارد به رسميت شناخته می شود، يک جنبش سياسی مشروع، اما گام بعدی اين است که اذعان کنيم اپوزيسيون ايران نشان دهنده بهترين اميد برای يک ايران آزاد است.
به عنوان کسی که به مطالعه جنبشهای مخالف پرداخته و درباره مبارزه با تروريسم نوشته است می توانم بدون ابهام به شما بگويم که هيچ جنبش اپوزيسيون قادر به ترويج تغيير زيربنايی بيشتر در تهران نيست. و هيچ جنبشی نشان دهنده يک تهديد بيشتر برای رژيم نيست. مذاکرات، جهان را امن تر نمی کند. تظاهر به اين که رژيم در ايران از اراذل و اوباش و قاتلان تشکيل شده اخلاقی نيست، حق نيست و يک گزينه نيست. جهان حالا بايد اين اميد کاذب مذاکرات دوجانبه را رد کرد. و قربانی مذاکرات بی پايان که تنها ضعف را ساطع می کند و سران وحشی رژيم ايران را تقويت می کند نشود. سياست علنی ايالات متحده بايد از يک فرض ساده شروع شود که شما شنيده ايد من اغلب تکرار می کنم و آن اين است که هيچ بسته يی از امتيازات به رژيم ايران آن را از مسير کنونی هسته يی باز نمی دارد.
دوستان، قفس ملاها می لرزد، مخالفان از بند و زنجير رها شده اند. سران ژريم تهران مضطرب هستند و حالا جهان بايد حرکت خروج از ليست را در درست گيرد. و تغيير رژيم از درون ايران را قبول کند.
دوستان، در طول يک ساعت بعد من می خواهم شما را به شنيدن سخنان يک سری از رهبران شجاع صريح هر دو حزب در کنگره ايالات متحده دعوت کنم. من کاملاً مطلع هستم آنها شفافيت، شجاعت و توانايی برای کمک به شما برای ساختن تاريخ ايران را داند. ما چند دانشگاهی برجسته داريم که به طور جدی در تلاش برای صلاح سابقه و فشار بر کارزار دروغپردازی تهران هستند.
و می دانم شما مشتاقانه منتظر شنيدن آنها هستيد.
خانمها و آقايان برای شروع امروز از شما می خواهم از نماينده کنگره مايکل کافمن جمهوريخواه از ايالت کلرادو استقبال گرمی بکنيد. او عضو کميته قوای نيروهای مسلح و همچنين کميته منابع طبيعی است. نماينده کافمن به عنوان وزير داخلی کلرادو خدمت کرده است. او برای نمايندگی در کنگره درصد و يازدهم انتخاب شد و به تازگی دوباره انتخاب شد. نماينده کافمن.
مايک کافمن، عضو کميته قوای مسلح در کنگره آمريکا بسيار تشکر می کنم برای برگزاری اين جلسه و استقبال از ما نمايندگان که از کارزار انتخاباتی مان بازگشته ايم. امروز را بايد گرامی بداريم چون چون سازمان مجاهدين خلق ايران، جنبش اصلی مخالف رژيم در ايران، از ليست خارج شده است و من افتخار می کنم که در کارزار خروج مجاهدين از ليست نقشی ايفا کرده باشم. اميدوارم ما از تاريخ اخيرمان درسی گرفته باشيم و آن درس اين است که وقتی مردم ايران و مخالفان رژيم همان طور که در سال 2009 ديديم قيام کردند، ما در کنگره اين دولت را تشويق کرديم که ديگر هرگز سکوت نکند و دست کم از کسانی که حاضرند عليه سرکوب در ايران بپا خيزند حمايت معنوی بکند. کسانی که از شجاعت قيام در گذشته برخوردار بودند و در آينده نيز اين شجاعت را خواهند داشت. لذا کنگره آمريکا بايد دوش به دوش و در کنار مردم ايران در مبارزه شان برای يک نظام دموکراتيک بايستد.
خدا به همراه شما و ايالات متحده و مردم ايران باشد.
آلن گرسون - حقوقدان مشاور پيشين هيأت آمريکا در ملل متحد من سالها به عنوان وکيل در بخشهای جنايی، بخش مدنی و تحقيقات ويژه در وزارت دادگستری کار می کردم.
وقتی از وزارت دادگستری خارج می شويد سمت چپ شما يک ساختمان آرشيو قرار دارد. در آنجا دو مجسمه وجود داشت. من شعارهايی را که زير آنها نوشته شده بود به خاطر سپردم اولی اين بود:
«پر داخت بهای آزادی مستلزم هوشياری ابدی است»
ما می دانيم که به يک پيروزی بزرگ رسيديم و فکر می کنم اين ما را به پيروزی نهايی نزديک کند. دومين شعار که به طور خاص برای افراد آکادميک مهم است، اين بود که «گذشته، مقدمه ای برای آينده است».
استراتژيستهای وزارت خارجه (که من سالها در آنجا کار کردم) بر اين نظر بودند که اهداف ديپلوماسی از طريق نامگذاری سازمان مجاهدين در ليست تروريستی به دست می آيد، حتی سالها بعد از اين که عاليترين دادگاههای انگلستان و اروپا و معتبرترين قضات، شواهد را بررسی کرده و به اين نتيجه رسيده بودند که هيچ سندی دال بر توجيه ادامه نامگذاری آنها وجود ندارد .
بنابراين دليل ادامه نامگذاری چه بود؟ من اين را محترمانه می گويم نه با عصبانيت که در ديدگاه وزارت خارجه اهداف ديپلوماسی بر مقاصد قانون که ناظر بر حقوق بشر هستند ارجحيت دارند. چون کسانی که مشغول کار ديپلوماتيک هستند خيلی اوقات می گويند ما درگير موضوعات مربوط به جنگ و صلح هستيم و بنابراين نوعی اجازه نامه به ما می دهد. اجازه نامه يی که آنها می خواستند اين بود که راههای ممکن را برای پيدا کردن راه حل مذاکره شده در رابطه با طيفی از موضوعات با رژيم ايران باز کنند و حدس بزنند چه طرفی در اين ميان بايد قربانی می شد.
سازمانی به نام سازمان مجاهدين خلق ايران، حال اگر نگوييد که ديپلوماسی همه هدف و مقصود است و بگوييد انعطاف ديپلوماتيک مهمترين ارزش در دنيا نيست به اين نتيجه می رسيد به نام احترام به حکومت قانون وجود دارد. اما همه اينها از ديدگاه وزارت خارجه مهم نبودند.
بنابراين نبرد حقوقی و سياسی مربوط به آگاه کردن وزارت خارجه آمريکا بود تا به آنها فهمانده شود که هر چقدر هم که ديپلوماسی مهم باشد، که هست، اما نمی توان قانون را در آخر فهرست موضوعات مهم قرار داد. بنابراين ما به دادگاههای آمريکا و دادگاه استيناف رجوع کرديم و از دادگاه خواستيم کاری انجام دهد. که شايد يکی دو بار از قرن هجدهم تابه حال اتفاق افتاده است.
يعنی صدور يک دستور فوری، بر اين اساس قوه قضاييه به قوه مجريه دستور می دهد که اقدامی را انجام دهد. بنابراين لغو نامگذاری به نظر من يک پيروزی برای همه آمريکاييهاست. پيروزی برای فرايند قضايی است و يک پيروزی برای قضاتی که توانستند بگويند وقت آن رسيده که گرد و غبار از اين حکم فوری پاک کنيم. و بايد کاری کنيم که خيلی نسبت به آن بی ميلی داريم. چون دولت آمريکا بر اساس اصل تفکيک قوای مساوی تشکيل شده اس و نمی خواستند قوه قضاييه به قوه مجريه بگويد که بايد فلان کار را انجام دهيد. اما اين دقيقاً کاری است که کردند. و البته دو هفته قبل از مهلت اول اکتبر وزارت خارجه گفت ديگر کافی است. پس اين يک پيروزی برای آزاديهای مدنی بود. فراتر از اين، اين يک پيروزی برای برقرار نظم عادلانه تری در جهان است. دشوار است تصور کرد که کسی در مورد نظم عادلانه جهانی حرف بزند و از موضوعات پايه يی اطلاع نداشته باشد. قانون در اين جا وارد می شود. چون قانون نظم عادلانه را بسادگی تعريف می کند. لازم نيست عاشق سازمان ملل متحد بود اما اين تعاريف ساده در منشور سازمان ملل متحد آمده است.
اين منشوری است که آمريکا خيلی مفتخر به تدوين آن است و همه کشورها هم به آن مباهات می کنند. اولين ماده منشور سازمان ملل متحد چيست؟ احترام به تماميت ارضی و استقلال سياسی همه اعضاست.
اين معيار عضويت است. اگر نتوانيد به اعضای ديگر احترام بگذاريد نمی توانيد در سازمان ملل متحد عضويت داشته باشيد. نمی خواهم خيلی بدبين باشم، اما بدون حکومت قانون ما به سرازيری تندی به سوی فاشيسم خواهيم افتاد.
قاضی تد پو - عضو کميته خارجی کنگره آمريکا خيلی از شما متشکرم، و چقدر عالی است که اين جا هستم. به قول تگزاسيها چقدر عالی است که همه شما را می بينم. به خاطر اين که همه تلاشهای ساليان گذشته به بار نشسته و چند هفته پيش، مجاهدين بالاخره توسط دولت آمريکا از ليست خارج شدند. اين تصميم خوبی از جانب ايالات متحده بود، به دلايل گوناگونی که همه شما از آن مطلع هستيد. ولی نکته اين است که اين اتفاق رخ داد و آزادی قدرت خودش را در آن بخش از جهان که شما به آن تعلق داريد و يارانتان در آن جا هستند و نسبت به آن نگران هستيد، نشان می دهد. اين نبرد بالاخره به پيروزی رسيد، اما جنگ برای آزادی به پايان نرسيده است. کار خيلی بيشتری مانده است که انجام شد و نبردهای بيشتری برای جنگيدن وجود دارند. و ما می دانيم که دشمن کيست. اجازه بدهيد هيچ اشتباهی در بين نباشد. متجاوز، کسی که همه جنايات را عليه شما، عليه مجاهدين و عليه مردم ايران مرتکب می شود، آن کوتوله بيابانی، احمدی نژاد است. او بايد بداند که کسانی از ما در اين سوی اقيانوسها هستند که او را زير نظر دارند ما آنجا را که سال آينده، زمانی که آن انتخابات برگزار می شود، نظاره خواهيم کرد. جنگ ما با مردم ايران نيست. جنگ با آن ديکتاتور نامشروع است که با چکمه های پولادين عليه مردم ايران حکم ميراند، احمدی نژاد.
بهترين اميد برای مردم ايران، برای خاورميانه و برای جهان و برای ايالات متحده، تغيير رژيم در ايران توسط مردم ايران است.
من می خواهم از شما به خاطر تلاش سخت و پايداريتان تشکر کنم اين موجب تغيير شد. بارها در سالهای گذشته، ما دوران تاريکی را از سر گذرانديم و مطمئن نبوديم که آيا ساکنان اشرف و ليبرتی، به طور واقعی آزادی را خواهند ديد و اين که زنگهای آزادی به صدا درخواهند آمد يا نه؟ ولی بالاخره شما پيروزی را به دست آورديد و حقيقت پيروز شد. و من به خاطر تلاشهای بسيارتان به شما تبريک می گويم. اما کار ما تمام نشده است.
ما هنوز کارمان را تمام نکرده ايم. من به شما می گويم که شخصاً در جنگ برای آزادی مردم ايران در کنار شما خواهم بود. تا زمانی که بتوانيم در يک ايران آزاد و مستقل به شما بپيوندم.
پروفسور ريموند تنتر - استاد دانشگاه جورج تاون
در روز 28سپتامبر برچسب بی اساس و غيرمنطقی تروريستی سازمان مجاهدين خلق ايران و نهادهای مختلف مرتبط با آن لغو شد. دوست دارم سه نکته را مطرح کنم. اعتراضات و تظاهرات در ايران ادامه دارد.
اين اعتراضات بدون مجاهدين مانند يک انسان بدون سر است. هيچ رهبری برای اعتراضات وجود ندار د. ديگر نمی توان شاهد تکرار انقلاب سال 1979 بود. که در سالهای 1999 2009 ايران به آنها نزديک شد اما هدايت و رهبری در کار نبود. بنابراين بدون مجاهدين عالم رهبری کننده در کار نخواهد بود. نمی توان فقط از طريق تظاهرات خيابانی دموکراسی را ايجاد کرد. اعتراضات خيابانی نمی توانند کار را يکسره کنند بلکه نياز به سازماندهی دارند.
نکته دوم اين است که کميته سياست ايران چند سری تحقيقات انجام داد. که به نظر من مهمترين آنها اولين مورد بود. چرا؟
چون مطالب مکتوب انگليسی و فارسی را بررسی نمود و به اين نتيجه رسيد که رسانه های رژيم ايران 350 درصد بيشتر از همه سازمانهای ديگر در کنار هم به مجاهدين و سازمانهای مربوط به آن توجه می کند.
سومين نکته در رابطه با کمپ ليبرتی است. آيا اين کمپ يک مکان موقت ترانزيت TTL است؟ مکان موقت ترانزيت يعنی چه؟
کمپ ليبرتی قرار بود اين طور مکانی باشد، يعنی مکانی که پناهجويان اشرف از اين طريق به کشورهای ديگر بروند. اما آنچه قرار بود يک مکان موقت باشد تبديل به يک زندان شده و همان طور که آلن گرسون و پروفسور شيهان گفته اند نمی توان به بيش از 3000 ساکن اشرف اجازه داد که به ليبرتی بروند و آزاد نباشند.
بنابراين اين افراد نه تنها بايد موضوع دعاهای خير و بحثهای ما باشند، بلکه همچنين بايد موضوع فعاليت و کارزار شما باشند. من بيانيه کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد را مطالعه کرده ام و واژه مکان موقت که در آن به کار رفته قديمی و منسوخ است. يکی از کارهايی که بايد انجام داده شود اين است که اشاعه آگاهی داده شود که کمپ ليبرتی يک زندان شده است و ساکنان آن بايد آزاد شوند. بنابراين اجازه بدهيد جمعبندی کنم و به بخش ديگر صحبتهايم بپردازم.
نکته اول اين که اعتراضات بدون رهبری مجاهدين در ايران مثل يک آدم بدون سر است. جنبش سبز رهبری ندارد. موسوی و کروبی مهره های داخلی خود رژيم هستند. و موافق اصل ولايت فقيه می باشند و فقط به دنبال شريک شدن در قدرت هستند.
نکته دوم اين که اگر رژيم بيشتر از همه به مجاهدين توجه دارد معنی آن اين است که اين سازمان برای رژيم مهم است. لغو نامگذاری چه تاثيری می تواند بر روی سياست آمريکا در قبال ايران داشته باشد؟
جواب اين است که می توان سياست آمريکا را از نو بر پايه تغيير رژيم در داخل تنظيم کرد. نه اين که صرفاً بر روی نتايج احتمالی مذاکرات استانبول و ژنو تمرکز کرد و يا صرفاً شاهد گردش سانتريفيوژها تا حد 20 درصد و بعد 80 درصد و شکستن مرز اتمی بود.
جودی چو - نماينده کنگره آمريکا به شما تبريک می گويم. می دانيد من تقريباً فکر می کردم روزی که مجاهدين از ليست سازمانهای تروريستی خارج شوند را نخواهم ديد. اين دستاورد نياز به ايمان خيلی زيادی داشت، نياز به تلاش خيلی زيادی داشت که همه ما با هم کار کنيم، ولی بالاخره اين کار انجام شد. بايد به شما بگويم که در 28سپتامبر وقتی وزير کلينتون اعلام کرد ديگر تبعيضی عليه اشرفيها و اعضای مجاهدين در سراسر جهان به خاطر ليست نخواهد بود من در جای خودم بالا و پايين می پريدم. من احساس می کنم از زمانی که به کنگره آمدم با اين مسأله زندگی کرده ام. بلافاصله بعد از انتخابم شما به نزد من آمديد و برای اولين بار درباره اين نامگذاری و اين که چقدر غيرمنصفانه بود برايم صحبت کرديد. ما اين مسير طولانی و مشکل را طی کرده ائيم که شما مجبور شديد از وزارت خارجه شکايت کنيد، تا صرفاً يک پاسخ به شما بدهد و در تمام اين مدت، بستگان شما در اشرف در معرض خطر بودند. اما بالاخره تلاشهای خستگی ناپذير شما نتيجه داد. من می دانم برای رسيدن به دموکراسی در ايران راه درازی در پيش داريم ولی اين قدم بزرگی رو به جلو است. اين تصميم بهانه رژيم ايران را برای نامشروع جلوه دادن مجاهدين به عنوان يک نيروی اپوزيسيون از دست آن خارج می کند.
اين دستاورد به خاطر شما و تلاشهای خستگی ناپذير شما حاصل شد. و ما امروز آن را گرامی می داريم. شما فشار را حفظ کرديد، شما به جنگتان ادامه داديد و تعهد خودتان را حفظ کرديد. باز هم به شما تبريک می گويم و کار عالی تان را ادامه دهيد.
رالف هال - رئيس کميته علوم و تکنولوژی در کنگره آمريکا
من شما را دوستان خودم می دانم که به من خوب مشورت داده ايد. شما به اين جا خوش آمديد. به شما اعتماد کامل هست و شما در کنگره ايالات متحده آمريکا از حمايت زيادی برخوردار هستيد، زيرا شما در طرف درست تاريخ هستيد. فکر می کنم قرار است تابستان آينده در رژيم ايران يک انتخابات باشد و هر چه زودتر باشد بهتر است تا ما به برخی در حاکميت نشان دهيم که رفرم ديگر پاسخگو نيست.
ما به چيزهای بيشتری در ايران نياز داريم، تضمينهای بيشتری برای آزادی در ايران بايد باشد، آنچه که شما برای آن تلاش و مبارزه می کند و در طلب آن هستيد. من خوشحالم که می بينم تحريمها کارآيی دارند هر چند فکر می کنم تحريمها کافی نيستند. اميدوارم تحريمها اثرگذار باشند و خدا کند که شما به آزادی برسيد. برای فرزندانتان و نوه هايتان و مردمتان زيرا شما کشور بزرگی داريد. من اميدوارم به همکاريمان ادامه دهيم. هدف ما بسيار ساده است. استقرار يک ايران آزاد و دموکراتيک و غيراتمی در سالهای آينده. اگر اين کار را بتوانيم بکنيم. کشورتان در نقطه خوبی خواهد بود. شما به اين جا خوش آمديد و هر ميزان که می خواهيد اين جا بمانيد. ما چهار سال ديگر را در پيش داريم و بايد بهترين استفاده را از آن بکنيم. ما به شما افتخار می کنيم که شريک شما در مبارزه برای آزادی باشيم. خدا همه شما را حفظ کند.
لورا ريچاردسون - عضو کميته امنيت ملی کنگره آمريکا:
امروز يک روز مهم برای ماست که شخصاً در اين مراسم شرکت کنيم چون وقتيکه خروج سازمان مجاهدين از ليست وزارت خارجه آمريکا اعلام شد ما در واشينگتن نبوديم. من خيلی از آنچه خانم جودی چو گفتند خوشحال شدم، ما در تاريخ 28سپتامبر در کاليفرنيا بوديم که اين خبر را شنيديم و برای يک لحظه مکث کرديم و با وجود دنيای تکنولوژی که ما در آن به سر می بريم بخو د گفتم هورا، ما بالاخره برديم. من به شما قول می دهم که حتی بيشتر از پيش صدای شما باشم. من معتقدم که شما را نه تنها با چالشها در ايران، بلکه حتی با چالشها در آمريکا نيز در کنگره و يا در کاليفرنيا نمايندگی خواهم کرد.
علاوه بر خروج سازمان مجاهدين از ليست، ما همچنين به برنامه 10 ماده ای نيز توجه داريم که مريم رجوی ارائه داده است. شما می دانيد مادر من هم اسمش مريم است. من علاوه بر راه حل سوم که او ارائه داده است، از برنامه 10 ماده ای او نيز حمايت می کنم. و همکاران را تشويق خواهم کرد که همين کار را انجام دهند. مسأله ديگری که من دوست دارم امروز در مورد آن صحبت کنم، به رسميت شناختن کمپ ليبرتی به عنوان کمپ پناهندگی است. چيزی که اين جا می خواهم حتماً به آن اشاره کنم. اين است که با به رسميت شناختن اين کمپ به عنوان کمپ پناهندگی، و با آنها بايد طبق مواد کنوانسيون چهارم ژنو رفتار شود و اين خيلی مهم است. چون بدين ترتيب آنها می توانند داراييهايشان را بفروشند و از بستگان و خانواده خود حمايت کنند. ما حتماً بايد کمپ ليبرتی را به عنوان کمپ پناهندگی به رسميت بشناسيم. که در نتيجه آمريکا نقش خيلی موثرتری در محافظت از آن افراد ايفا کند.
در آخر اجازه دهيد بگويم وقتيکه من به زنان حاضر در اين جمع نگاه می کنم بايد مردانشان را تشويق کنم که می دانند مبازره آنان فقط برای آزادی و دموکراسی نيست، بلکه برای برابری حقوق همه نيز هست. پس مرا به عنوان يک حامی خيلی محکم خودتان بدانيد و من هميشه از شما حمايت خواهم کرد.
متشکرم.
بروس مکولم - رئيس بنياد خانه آزادی:
برای هر کسی بسيار روشن بود که مجاهدين يک جنبش تروريستی نبودند و بعد ما 15سال اين روند را طی کرديم و انواع چيزها شنيديم، باور نکردنی است. سالهای اخير شاهد حرفهای زيادی درباره «مجاهدين بد» بود. برخی از آنها عجيب و غريب بود. من شروع کردم کاتالوگی از آنها تشکيل بدهم، موضوعاتی کاملاً حيرت آور، بدانيد که باز همچنين حرفهايی زده خواهد شد، من در اين باره به شما هوشيار می دهم. آلن گرسون بايد به خاطر کار جالبی که در پرونده دادگاه انجام داد، مورد تحسين قرار بگيرد. آن حکمی که با عنوان منديمس در اين روند حقوقی عليه وزارت خارجه صادر شد، تنها دوبار در تاريخ ما در آمريکا اتفاق افتاده است و اين روزها شما حقيقتاً بخشی از تاريخ واقعی حقوق هستيد.
ترنت فرانکس - عضو ارشد کميته قوای مسلح کنگره آمريکا خوب، شما می دانيد من به براد شرمن پيوسته ام و همان چيزهايی را می گويم که او گفت و می گويم از شما متشکرم. چون شما آن قدر پيگير بوده ايد که کارکنان من را تحت تاثير قرارداديد. آنها به من می گفتند تو نمی توانی اين دفعه به برنامه بروی ولی من گفتم می خوام بروم، من اين افراد را دوست دارم زيرا آنها تا اين حد متعهد به آزادی و اين قدر متعهد به تلاش برای حمايت از برادران و خواهران خود در زمانهای دشوار هستند. و من اين را محترم ميشمارم. من با تمام قلبم متقاعد شده ام که اين چيزی است که شما را پيش برده و شما موفق شده ايد و می خواهم اين را به شما بگويم: يکی می گويد که موفقيتهای دائمی وجود ندارد، شکستهای دائم وجود ندارد. من مطمئن هستم که انی درست است، اما اين يک موفقيت است، بنابراين در اين لحظه سپاسگذار باشيد و آنچه که در اين جا انجام شده است را گرامی بداريم. ولی شما می گوييد اين را می دانيم و ما اين کار را کرده ايم. چه کار بيشتری می توانيم انجام دهيم که ببينيم نور آزادی در چهره تنهای سراسر جهان می تابد. من از شما به خاطر تعهد فوق العاده تان متشکرم و با تمام وجود تبريک می گويم.
دکتر ايوان ساشا شيهان:
صبح به خير خانمها و آقايان، به کنگره ايالات متحده خوش آمديد، خوش آمديد به ساختمان اداری ريبرن خوش آمديد.
نام من دکتر ايوان ساشا شيهان است و استاد روابط عمومی و بين المللی در دانشگاه بالتيمور هستم. اما مهمتر اين که من يکی از حاميان قديمی و ا ز دوستان اپوزيسيون ايران و يک مؤمن واقعی به سازمان مجاهدين خلق ايران هستم.
شما در اين لحظات سرنوشت ساز در تاريخ، شفافيت، اراده و انگيزه برای به ارمغان آوردن در تغيير دموکراتيک در تهران را داريد و من فکر می کنم شما اين کار را می کنيد. دوستان، من بسيار هيجان زده هستم که به اين مناسبت سرنوشت ساز با شما باشم. پس از پانزده سال، صدها تظاهرات و پس از گرفتن حمايت دو حزبی از اعضای کنگره، نامزدهای انتخابات رياست جمهوری، نمايندگان مجلس در سراسر جهان و حتی چند تن از دانشگاهيان برجسته، وزير کلينتون در نهايت پس از پانزده سال برچسب سازمان مجاهدين خلق را برداشت و با اين کار، مجاهدين خلق را دوباره به عنوان يک سازمان مشروع سياسی و جايگزين آخوندها نشان داد.
خروج از ليست يک فاز جديد تعيين کننده در روابط ايران و ايالات متحده است. و حذف سازمان مجاهدين خلق از ليست روشن ترين نشانه تا به امروز است که استراتژی تعامل ديپلوماتيک بی پايان و تسليم، تمام شده است.
با اعتماد به نفس مطلق می توانم به شما بگويم که آينده روشن است. انتخاب روشن است و تغيير رژيم از درون در افق است. و من نيز مثل شما مشتاقانه منتظر روزی در آينده ای نه چندان دور هستم، يک ايران آزاد و صلح جو به وجود بياوريم و مشخصاً مشتاقانه منتظر روزی هستم که شما بتوانيد در تهران ميزبان من باشيد.
دوستان، در حالی که ما صحبت می کنيم، سران سنگدل رژيم تهران بر روی زمين به طور فزاينده يی لرزان هستند. عامه مردم در ايران عصبانی و بی قرار هستند و حق دارند که باشند. پول آنها در سقوط آزاد است. بنابراين، اصلاً جای تعجب نيست که ايرانيان می پرسند آيا راه بهتری وجود ندارد؟
خوب راه بهتری وجود دارد و آن در برنامه سازمان مجاهدين خلق ايران و تبيين شده در طرح ده ماده ای ارائه شده توسط خانم مريم رجوی، رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت نشان داده شده است:
حقوق بشر، برابری زن و مرد، جدايی دين و دولت، آزادی بيان، روابط مثبت با جهان و يک ايران غيراتمی است. اين فقط يک سند نيست. اين فقط يک طرح نيست. اينها فقط حرف نيست. اينها دوستان من آينده است.
مبارزه چند ده ساله پيگيرانه مجاهدين خلق برای دموکراسی، حقوق بشر و آزادی است. و در نهايت برای آنچه که هست دارد به رسميت شناخته می شود، يک جنبش سياسی مشروع، اما گام بعدی اين است که اذعان کنيم اپوزيسيون ايران نشان دهنده بهترين اميد برای يک ايران آزاد است.
به عنوان کسی که به مطالعه جنبشهای مخالف پرداخته و درباره مبارزه با تروريسم نوشته است می توانم بدون ابهام به شما بگويم که هيچ جنبش اپوزيسيون قادر به ترويج تغيير زيربنايی بيشتر در تهران نيست. و هيچ جنبشی نشان دهنده يک تهديد بيشتر برای رژيم نيست. مذاکرات، جهان را امن تر نمی کند. تظاهر به اين که رژيم در ايران از اراذل و اوباش و قاتلان تشکيل شده اخلاقی نيست، حق نيست و يک گزينه نيست. جهان حالا بايد اين اميد کاذب مذاکرات دوجانبه را رد کرد. و قربانی مذاکرات بی پايان که تنها ضعف را ساطع می کند و سران وحشی رژيم ايران را تقويت می کند نشود. سياست علنی ايالات متحده بايد از يک فرض ساده شروع شود که شما شنيده ايد من اغلب تکرار می کنم و آن اين است که هيچ بسته يی از امتيازات به رژيم ايران آن را از مسير کنونی هسته يی باز نمی دارد.
دوستان، قفس ملاها می لرزد، مخالفان از بند و زنجير رها شده اند. سران ژريم تهران مضطرب هستند و حالا جهان بايد حرکت خروج از ليست را در درست گيرد. و تغيير رژيم از درون ايران را قبول کند.
دوستان، در طول يک ساعت بعد من می خواهم شما را به شنيدن سخنان يک سری از رهبران شجاع صريح هر دو حزب در کنگره ايالات متحده دعوت کنم. من کاملاً مطلع هستم آنها شفافيت، شجاعت و توانايی برای کمک به شما برای ساختن تاريخ ايران را داند. ما چند دانشگاهی برجسته داريم که به طور جدی در تلاش برای صلاح سابقه و فشار بر کارزار دروغپردازی تهران هستند.
و می دانم شما مشتاقانه منتظر شنيدن آنها هستيد.
خانمها و آقايان برای شروع امروز از شما می خواهم از نماينده کنگره مايکل کافمن جمهوريخواه از ايالت کلرادو استقبال گرمی بکنيد. او عضو کميته قوای نيروهای مسلح و همچنين کميته منابع طبيعی است. نماينده کافمن به عنوان وزير داخلی کلرادو خدمت کرده است. او برای نمايندگی در کنگره درصد و يازدهم انتخاب شد و به تازگی دوباره انتخاب شد. نماينده کافمن.
مايک کافمن، عضو کميته قوای مسلح در کنگره آمريکا بسيار تشکر می کنم برای برگزاری اين جلسه و استقبال از ما نمايندگان که از کارزار انتخاباتی مان بازگشته ايم. امروز را بايد گرامی بداريم چون چون سازمان مجاهدين خلق ايران، جنبش اصلی مخالف رژيم در ايران، از ليست خارج شده است و من افتخار می کنم که در کارزار خروج مجاهدين از ليست نقشی ايفا کرده باشم. اميدوارم ما از تاريخ اخيرمان درسی گرفته باشيم و آن درس اين است که وقتی مردم ايران و مخالفان رژيم همان طور که در سال 2009 ديديم قيام کردند، ما در کنگره اين دولت را تشويق کرديم که ديگر هرگز سکوت نکند و دست کم از کسانی که حاضرند عليه سرکوب در ايران بپا خيزند حمايت معنوی بکند. کسانی که از شجاعت قيام در گذشته برخوردار بودند و در آينده نيز اين شجاعت را خواهند داشت. لذا کنگره آمريکا بايد دوش به دوش و در کنار مردم ايران در مبارزه شان برای يک نظام دموکراتيک بايستد.
خدا به همراه شما و ايالات متحده و مردم ايران باشد.
آلن گرسون - حقوقدان مشاور پيشين هيأت آمريکا در ملل متحد من سالها به عنوان وکيل در بخشهای جنايی، بخش مدنی و تحقيقات ويژه در وزارت دادگستری کار می کردم.
وقتی از وزارت دادگستری خارج می شويد سمت چپ شما يک ساختمان آرشيو قرار دارد. در آنجا دو مجسمه وجود داشت. من شعارهايی را که زير آنها نوشته شده بود به خاطر سپردم اولی اين بود:
«پر داخت بهای آزادی مستلزم هوشياری ابدی است»
ما می دانيم که به يک پيروزی بزرگ رسيديم و فکر می کنم اين ما را به پيروزی نهايی نزديک کند. دومين شعار که به طور خاص برای افراد آکادميک مهم است، اين بود که «گذشته، مقدمه ای برای آينده است».
استراتژيستهای وزارت خارجه (که من سالها در آنجا کار کردم) بر اين نظر بودند که اهداف ديپلوماسی از طريق نامگذاری سازمان مجاهدين در ليست تروريستی به دست می آيد، حتی سالها بعد از اين که عاليترين دادگاههای انگلستان و اروپا و معتبرترين قضات، شواهد را بررسی کرده و به اين نتيجه رسيده بودند که هيچ سندی دال بر توجيه ادامه نامگذاری آنها وجود ندارد .
بنابراين دليل ادامه نامگذاری چه بود؟ من اين را محترمانه می گويم نه با عصبانيت که در ديدگاه وزارت خارجه اهداف ديپلوماسی بر مقاصد قانون که ناظر بر حقوق بشر هستند ارجحيت دارند. چون کسانی که مشغول کار ديپلوماتيک هستند خيلی اوقات می گويند ما درگير موضوعات مربوط به جنگ و صلح هستيم و بنابراين نوعی اجازه نامه به ما می دهد. اجازه نامه يی که آنها می خواستند اين بود که راههای ممکن را برای پيدا کردن راه حل مذاکره شده در رابطه با طيفی از موضوعات با رژيم ايران باز کنند و حدس بزنند چه طرفی در اين ميان بايد قربانی می شد.
سازمانی به نام سازمان مجاهدين خلق ايران، حال اگر نگوييد که ديپلوماسی همه هدف و مقصود است و بگوييد انعطاف ديپلوماتيک مهمترين ارزش در دنيا نيست به اين نتيجه می رسيد به نام احترام به حکومت قانون وجود دارد. اما همه اينها از ديدگاه وزارت خارجه مهم نبودند.
بنابراين نبرد حقوقی و سياسی مربوط به آگاه کردن وزارت خارجه آمريکا بود تا به آنها فهمانده شود که هر چقدر هم که ديپلوماسی مهم باشد، که هست، اما نمی توان قانون را در آخر فهرست موضوعات مهم قرار داد. بنابراين ما به دادگاههای آمريکا و دادگاه استيناف رجوع کرديم و از دادگاه خواستيم کاری انجام دهد. که شايد يکی دو بار از قرن هجدهم تابه حال اتفاق افتاده است.
يعنی صدور يک دستور فوری، بر اين اساس قوه قضاييه به قوه مجريه دستور می دهد که اقدامی را انجام دهد. بنابراين لغو نامگذاری به نظر من يک پيروزی برای همه آمريکاييهاست. پيروزی برای فرايند قضايی است و يک پيروزی برای قضاتی که توانستند بگويند وقت آن رسيده که گرد و غبار از اين حکم فوری پاک کنيم. و بايد کاری کنيم که خيلی نسبت به آن بی ميلی داريم. چون دولت آمريکا بر اساس اصل تفکيک قوای مساوی تشکيل شده اس و نمی خواستند قوه قضاييه به قوه مجريه بگويد که بايد فلان کار را انجام دهيد. اما اين دقيقاً کاری است که کردند. و البته دو هفته قبل از مهلت اول اکتبر وزارت خارجه گفت ديگر کافی است. پس اين يک پيروزی برای آزاديهای مدنی بود. فراتر از اين، اين يک پيروزی برای برقرار نظم عادلانه تری در جهان است. دشوار است تصور کرد که کسی در مورد نظم عادلانه جهانی حرف بزند و از موضوعات پايه يی اطلاع نداشته باشد. قانون در اين جا وارد می شود. چون قانون نظم عادلانه را بسادگی تعريف می کند. لازم نيست عاشق سازمان ملل متحد بود اما اين تعاريف ساده در منشور سازمان ملل متحد آمده است.
اين منشوری است که آمريکا خيلی مفتخر به تدوين آن است و همه کشورها هم به آن مباهات می کنند. اولين ماده منشور سازمان ملل متحد چيست؟ احترام به تماميت ارضی و استقلال سياسی همه اعضاست.
اين معيار عضويت است. اگر نتوانيد به اعضای ديگر احترام بگذاريد نمی توانيد در سازمان ملل متحد عضويت داشته باشيد. نمی خواهم خيلی بدبين باشم، اما بدون حکومت قانون ما به سرازيری تندی به سوی فاشيسم خواهيم افتاد.
قاضی تد پو - عضو کميته خارجی کنگره آمريکا خيلی از شما متشکرم، و چقدر عالی است که اين جا هستم. به قول تگزاسيها چقدر عالی است که همه شما را می بينم. به خاطر اين که همه تلاشهای ساليان گذشته به بار نشسته و چند هفته پيش، مجاهدين بالاخره توسط دولت آمريکا از ليست خارج شدند. اين تصميم خوبی از جانب ايالات متحده بود، به دلايل گوناگونی که همه شما از آن مطلع هستيد. ولی نکته اين است که اين اتفاق رخ داد و آزادی قدرت خودش را در آن بخش از جهان که شما به آن تعلق داريد و يارانتان در آن جا هستند و نسبت به آن نگران هستيد، نشان می دهد. اين نبرد بالاخره به پيروزی رسيد، اما جنگ برای آزادی به پايان نرسيده است. کار خيلی بيشتری مانده است که انجام شد و نبردهای بيشتری برای جنگيدن وجود دارند. و ما می دانيم که دشمن کيست. اجازه بدهيد هيچ اشتباهی در بين نباشد. متجاوز، کسی که همه جنايات را عليه شما، عليه مجاهدين و عليه مردم ايران مرتکب می شود، آن کوتوله بيابانی، احمدی نژاد است. او بايد بداند که کسانی از ما در اين سوی اقيانوسها هستند که او را زير نظر دارند ما آنجا را که سال آينده، زمانی که آن انتخابات برگزار می شود، نظاره خواهيم کرد. جنگ ما با مردم ايران نيست. جنگ با آن ديکتاتور نامشروع است که با چکمه های پولادين عليه مردم ايران حکم ميراند، احمدی نژاد.
بهترين اميد برای مردم ايران، برای خاورميانه و برای جهان و برای ايالات متحده، تغيير رژيم در ايران توسط مردم ايران است.
من می خواهم از شما به خاطر تلاش سخت و پايداريتان تشکر کنم اين موجب تغيير شد. بارها در سالهای گذشته، ما دوران تاريکی را از سر گذرانديم و مطمئن نبوديم که آيا ساکنان اشرف و ليبرتی، به طور واقعی آزادی را خواهند ديد و اين که زنگهای آزادی به صدا درخواهند آمد يا نه؟ ولی بالاخره شما پيروزی را به دست آورديد و حقيقت پيروز شد. و من به خاطر تلاشهای بسيارتان به شما تبريک می گويم. اما کار ما تمام نشده است.
ما هنوز کارمان را تمام نکرده ايم. من به شما می گويم که شخصاً در جنگ برای آزادی مردم ايران در کنار شما خواهم بود. تا زمانی که بتوانيم در يک ايران آزاد و مستقل به شما بپيوندم.
پروفسور ريموند تنتر - استاد دانشگاه جورج تاون
در روز 28سپتامبر برچسب بی اساس و غيرمنطقی تروريستی سازمان مجاهدين خلق ايران و نهادهای مختلف مرتبط با آن لغو شد. دوست دارم سه نکته را مطرح کنم. اعتراضات و تظاهرات در ايران ادامه دارد.
اين اعتراضات بدون مجاهدين مانند يک انسان بدون سر است. هيچ رهبری برای اعتراضات وجود ندار د. ديگر نمی توان شاهد تکرار انقلاب سال 1979 بود. که در سالهای 1999 2009 ايران به آنها نزديک شد اما هدايت و رهبری در کار نبود. بنابراين بدون مجاهدين عالم رهبری کننده در کار نخواهد بود. نمی توان فقط از طريق تظاهرات خيابانی دموکراسی را ايجاد کرد. اعتراضات خيابانی نمی توانند کار را يکسره کنند بلکه نياز به سازماندهی دارند.
نکته دوم اين است که کميته سياست ايران چند سری تحقيقات انجام داد. که به نظر من مهمترين آنها اولين مورد بود. چرا؟
چون مطالب مکتوب انگليسی و فارسی را بررسی نمود و به اين نتيجه رسيد که رسانه های رژيم ايران 350 درصد بيشتر از همه سازمانهای ديگر در کنار هم به مجاهدين و سازمانهای مربوط به آن توجه می کند.
سومين نکته در رابطه با کمپ ليبرتی است. آيا اين کمپ يک مکان موقت ترانزيت TTL است؟ مکان موقت ترانزيت يعنی چه؟
کمپ ليبرتی قرار بود اين طور مکانی باشد، يعنی مکانی که پناهجويان اشرف از اين طريق به کشورهای ديگر بروند. اما آنچه قرار بود يک مکان موقت باشد تبديل به يک زندان شده و همان طور که آلن گرسون و پروفسور شيهان گفته اند نمی توان به بيش از 3000 ساکن اشرف اجازه داد که به ليبرتی بروند و آزاد نباشند.
بنابراين اين افراد نه تنها بايد موضوع دعاهای خير و بحثهای ما باشند، بلکه همچنين بايد موضوع فعاليت و کارزار شما باشند. من بيانيه کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد را مطالعه کرده ام و واژه مکان موقت که در آن به کار رفته قديمی و منسوخ است. يکی از کارهايی که بايد انجام داده شود اين است که اشاعه آگاهی داده شود که کمپ ليبرتی يک زندان شده است و ساکنان آن بايد آزاد شوند. بنابراين اجازه بدهيد جمعبندی کنم و به بخش ديگر صحبتهايم بپردازم.
نکته اول اين که اعتراضات بدون رهبری مجاهدين در ايران مثل يک آدم بدون سر است. جنبش سبز رهبری ندارد. موسوی و کروبی مهره های داخلی خود رژيم هستند. و موافق اصل ولايت فقيه می باشند و فقط به دنبال شريک شدن در قدرت هستند.
نکته دوم اين که اگر رژيم بيشتر از همه به مجاهدين توجه دارد معنی آن اين است که اين سازمان برای رژيم مهم است. لغو نامگذاری چه تاثيری می تواند بر روی سياست آمريکا در قبال ايران داشته باشد؟
جواب اين است که می توان سياست آمريکا را از نو بر پايه تغيير رژيم در داخل تنظيم کرد. نه اين که صرفاً بر روی نتايج احتمالی مذاکرات استانبول و ژنو تمرکز کرد و يا صرفاً شاهد گردش سانتريفيوژها تا حد 20 درصد و بعد 80 درصد و شکستن مرز اتمی بود.
جودی چو - نماينده کنگره آمريکا به شما تبريک می گويم. می دانيد من تقريباً فکر می کردم روزی که مجاهدين از ليست سازمانهای تروريستی خارج شوند را نخواهم ديد. اين دستاورد نياز به ايمان خيلی زيادی داشت، نياز به تلاش خيلی زيادی داشت که همه ما با هم کار کنيم، ولی بالاخره اين کار انجام شد. بايد به شما بگويم که در 28سپتامبر وقتی وزير کلينتون اعلام کرد ديگر تبعيضی عليه اشرفيها و اعضای مجاهدين در سراسر جهان به خاطر ليست نخواهد بود من در جای خودم بالا و پايين می پريدم. من احساس می کنم از زمانی که به کنگره آمدم با اين مسأله زندگی کرده ام. بلافاصله بعد از انتخابم شما به نزد من آمديد و برای اولين بار درباره اين نامگذاری و اين که چقدر غيرمنصفانه بود برايم صحبت کرديد. ما اين مسير طولانی و مشکل را طی کرده ائيم که شما مجبور شديد از وزارت خارجه شکايت کنيد، تا صرفاً يک پاسخ به شما بدهد و در تمام اين مدت، بستگان شما در اشرف در معرض خطر بودند. اما بالاخره تلاشهای خستگی ناپذير شما نتيجه داد. من می دانم برای رسيدن به دموکراسی در ايران راه درازی در پيش داريم ولی اين قدم بزرگی رو به جلو است. اين تصميم بهانه رژيم ايران را برای نامشروع جلوه دادن مجاهدين به عنوان يک نيروی اپوزيسيون از دست آن خارج می کند.
اين دستاورد به خاطر شما و تلاشهای خستگی ناپذير شما حاصل شد. و ما امروز آن را گرامی می داريم. شما فشار را حفظ کرديد، شما به جنگتان ادامه داديد و تعهد خودتان را حفظ کرديد. باز هم به شما تبريک می گويم و کار عالی تان را ادامه دهيد.
رالف هال - رئيس کميته علوم و تکنولوژی در کنگره آمريکا
من شما را دوستان خودم می دانم که به من خوب مشورت داده ايد. شما به اين جا خوش آمديد. به شما اعتماد کامل هست و شما در کنگره ايالات متحده آمريکا از حمايت زيادی برخوردار هستيد، زيرا شما در طرف درست تاريخ هستيد. فکر می کنم قرار است تابستان آينده در رژيم ايران يک انتخابات باشد و هر چه زودتر باشد بهتر است تا ما به برخی در حاکميت نشان دهيم که رفرم ديگر پاسخگو نيست.
ما به چيزهای بيشتری در ايران نياز داريم، تضمينهای بيشتری برای آزادی در ايران بايد باشد، آنچه که شما برای آن تلاش و مبارزه می کند و در طلب آن هستيد. من خوشحالم که می بينم تحريمها کارآيی دارند هر چند فکر می کنم تحريمها کافی نيستند. اميدوارم تحريمها اثرگذار باشند و خدا کند که شما به آزادی برسيد. برای فرزندانتان و نوه هايتان و مردمتان زيرا شما کشور بزرگی داريد. من اميدوارم به همکاريمان ادامه دهيم. هدف ما بسيار ساده است. استقرار يک ايران آزاد و دموکراتيک و غيراتمی در سالهای آينده. اگر اين کار را بتوانيم بکنيم. کشورتان در نقطه خوبی خواهد بود. شما به اين جا خوش آمديد و هر ميزان که می خواهيد اين جا بمانيد. ما چهار سال ديگر را در پيش داريم و بايد بهترين استفاده را از آن بکنيم. ما به شما افتخار می کنيم که شريک شما در مبارزه برای آزادی باشيم. خدا همه شما را حفظ کند.
لورا ريچاردسون - عضو کميته امنيت ملی کنگره آمريکا:
امروز يک روز مهم برای ماست که شخصاً در اين مراسم شرکت کنيم چون وقتيکه خروج سازمان مجاهدين از ليست وزارت خارجه آمريکا اعلام شد ما در واشينگتن نبوديم. من خيلی از آنچه خانم جودی چو گفتند خوشحال شدم، ما در تاريخ 28سپتامبر در کاليفرنيا بوديم که اين خبر را شنيديم و برای يک لحظه مکث کرديم و با وجود دنيای تکنولوژی که ما در آن به سر می بريم بخو د گفتم هورا، ما بالاخره برديم. من به شما قول می دهم که حتی بيشتر از پيش صدای شما باشم. من معتقدم که شما را نه تنها با چالشها در ايران، بلکه حتی با چالشها در آمريکا نيز در کنگره و يا در کاليفرنيا نمايندگی خواهم کرد.
علاوه بر خروج سازمان مجاهدين از ليست، ما همچنين به برنامه 10 ماده ای نيز توجه داريم که مريم رجوی ارائه داده است. شما می دانيد مادر من هم اسمش مريم است. من علاوه بر راه حل سوم که او ارائه داده است، از برنامه 10 ماده ای او نيز حمايت می کنم. و همکاران را تشويق خواهم کرد که همين کار را انجام دهند. مسأله ديگری که من دوست دارم امروز در مورد آن صحبت کنم، به رسميت شناختن کمپ ليبرتی به عنوان کمپ پناهندگی است. چيزی که اين جا می خواهم حتماً به آن اشاره کنم. اين است که با به رسميت شناختن اين کمپ به عنوان کمپ پناهندگی، و با آنها بايد طبق مواد کنوانسيون چهارم ژنو رفتار شود و اين خيلی مهم است. چون بدين ترتيب آنها می توانند داراييهايشان را بفروشند و از بستگان و خانواده خود حمايت کنند. ما حتماً بايد کمپ ليبرتی را به عنوان کمپ پناهندگی به رسميت بشناسيم. که در نتيجه آمريکا نقش خيلی موثرتری در محافظت از آن افراد ايفا کند.
در آخر اجازه دهيد بگويم وقتيکه من به زنان حاضر در اين جمع نگاه می کنم بايد مردانشان را تشويق کنم که می دانند مبازره آنان فقط برای آزادی و دموکراسی نيست، بلکه برای برابری حقوق همه نيز هست. پس مرا به عنوان يک حامی خيلی محکم خودتان بدانيد و من هميشه از شما حمايت خواهم کرد.
متشکرم.
بروس مکولم - رئيس بنياد خانه آزادی:
برای هر کسی بسيار روشن بود که مجاهدين يک جنبش تروريستی نبودند و بعد ما 15سال اين روند را طی کرديم و انواع چيزها شنيديم، باور نکردنی است. سالهای اخير شاهد حرفهای زيادی درباره «مجاهدين بد» بود. برخی از آنها عجيب و غريب بود. من شروع کردم کاتالوگی از آنها تشکيل بدهم، موضوعاتی کاملاً حيرت آور، بدانيد که باز همچنين حرفهايی زده خواهد شد، من در اين باره به شما هوشيار می دهم. آلن گرسون بايد به خاطر کار جالبی که در پرونده دادگاه انجام داد، مورد تحسين قرار بگيرد. آن حکمی که با عنوان منديمس در اين روند حقوقی عليه وزارت خارجه صادر شد، تنها دوبار در تاريخ ما در آمريکا اتفاق افتاده است و اين روزها شما حقيقتاً بخشی از تاريخ واقعی حقوق هستيد.
ترنت فرانکس - عضو ارشد کميته قوای مسلح کنگره آمريکا خوب، شما می دانيد من به براد شرمن پيوسته ام و همان چيزهايی را می گويم که او گفت و می گويم از شما متشکرم. چون شما آن قدر پيگير بوده ايد که کارکنان من را تحت تاثير قرارداديد. آنها به من می گفتند تو نمی توانی اين دفعه به برنامه بروی ولی من گفتم می خوام بروم، من اين افراد را دوست دارم زيرا آنها تا اين حد متعهد به آزادی و اين قدر متعهد به تلاش برای حمايت از برادران و خواهران خود در زمانهای دشوار هستند. و من اين را محترم ميشمارم. من با تمام قلبم متقاعد شده ام که اين چيزی است که شما را پيش برده و شما موفق شده ايد و می خواهم اين را به شما بگويم: يکی می گويد که موفقيتهای دائمی وجود ندارد، شکستهای دائم وجود ندارد. من مطمئن هستم که انی درست است، اما اين يک موفقيت است، بنابراين در اين لحظه سپاسگذار باشيد و آنچه که در اين جا انجام شده است را گرامی بداريم. ولی شما می گوييد اين را می دانيم و ما اين کار را کرده ايم. چه کار بيشتری می توانيم انجام دهيم که ببينيم نور آزادی در چهره تنهای سراسر جهان می تابد. من از شما به خاطر تعهد فوق العاده تان متشکرم و با تمام وجود تبريک می گويم.
